پسر مامان

مادر اي ارام جانم مادر اي روح و روانم مادر اي جانم فداي چشمهاي مهربانت من هنوزم آرزو دارم بيارامم ميان بازوانت گر چه خود يك مادرم اما هنوزم آرزو دارم بياسايم به روي زانوانت سر بپوشانم ميان گيسوانت مادر اي چشمان تو خورشيد آبي آسمانم نام تو زيبا سرود عاشقانه بر لبانم قبله گاهم قلب بي آلايش تو سجده گاهم پاي بي آسايش تو آه مادر ،‌ تو نميداني چه شب ها من به غربت خواب آن گهواره ي آغوش پر مهر تو ديدم ...

به نام خدایی که محمدحسین کوچولو رو به من هدیه داد سلام به همه کسانی که از وبلاگ پسر مامان دیدن می کنن خوش اومدید شعار مامان فهیمه و پسر مامان اینه: بیاید با هم دوست باشیم من از امروز می خوام  خاطرات پسرمو توی این وبلاگ ثبت کنم تا بعدها برای خودش مثل یه دفترچه خاطرات باشه و ضمنا هر تجربه ای که به عنوان یه مادر کسب می کنم رو می نویسم تا مادران آینده ازش استفاده کنن امیدوارم مطالب من برای همه بازدید کننده ها مفید واقع بشه و هرروز به تعداد دوستهای محمد حسین اضافه بشه به امیداینکه  نی نی همه مادرهای گذشته، حال و آینده صحیح و سالم تو بغل ماماناشون باشن ...